آخرین ارسالی های انجمن
قـلمیِ ســیاه بـر سـپیدی ایــن کــاغذ بـی جــان مـــی لـغزد؛و دل از او می نـویسد؛
دل در پــی او مــیرود و او در پــی مـــن؛
عــاشـقی را پــیشه کــردم و دوســت داشــتن را تــوشه ی راه؛ تـــرانه ی صـــدایش را مــلودی
تــرانه هـایم کــردم؛
تــصویر نـگاهــش را بـر پنجــره ی چشــمانم قــاب گـــرفتم؛
از او دور بــودم و بـا فـــاصله ها جــنگیـدم؛بـی او بــودن هــا را تــاب آوردم؛
دلــتنگی هــا را صــبوری کــردم؛
اســتجابــت عـــاشقانــه هــایم را از تــو خــواستم؛
امــا خــدایا...
چــگونه بـخوانمت که بــنگری دلــتنگی هــایم را؟! حــس کــنی غــم هـایم را و لـمس کـنی تـنهایی هــایم را؟!
کــه بــدانی عــاشقانـه دوسـتش دارم؟! بــدانی تــصـور نـداشتنش و بـه دیــگری سـپردنـش
چــقـدر عـــذابــم مــی دهد؟!
پــلک هـای خــسته ام را کــه می گـــشایم،چــیزی در وجــودم می شــکند،
نــگاهـم بـه نقــطه ای گـــره می خــورد،
دو قــطره اشــک از روی گونــه هــایم ســر می خورنــد
و در مــیان هــــزاران قــطره ی بـی قــرار گــم می شـوند؛
هــمچون مــن کــه در مــیان هـــزاران راه نـــرفتــه و رفــتـه گـــم شــده ام...
دســتانم را بگــیر؛رهــا مـــکن ایــن گــمشده ی خــسته را؛ او را از مــن مـگیر؛
کـه زنـدگی بی او و عــشقش،پــایـان روزهــای عــاشـقانه مــن اســــت؛
پــایــان روزهــایی کــه دیــگر دوســتشان نــخواهم داشــت...
تو اينجا نيستي !
و من تنهاي تنها
با سکوتي سخت درگيرم !
و مي دانم اگر ديگر نيايي
در غروبي سرد و غمبار و پر از ترديد
" مي ميرم "
اميد باز گشت تو
مرا زنده نگه مي دارد و
آري ....... تو مي آيي !
" تو .... اي تنها بهانه من "
و مي دانم که دوباره
شاخه هاي خشک احساسم جوانه مي زند !
و من بار ديگر لبريز از عشق با تو بودن
تمام لحظه هاي تلخ پاييزي ام .....
تمام لحظه هاي بي تو بودن را .....
و تمام خاطرات سرد و بي روح نبودنت را .....
با تمام دلتنگي هايم......
به دست باد مي سپارم !
بيا ... و با آمدنت بگير از من
اين همه دلتنگي را ...
دلتنگ که میشم
گوشیمو میزارم و شروع میکنم به گوش دادن موزیک
چشامو ميبنـــدم، حس ام رو زير زبونم مزه مزه ميكـــنم و ...
راهی میشم توی کوچه های خاطرات
توی هر کوچه که قدم میزارم ، یاد یکی از خاطره هام میافتم
آروم آروم قدمهامو بر میدارم تا مرورشون کنم
اگه این خاطرات نبود
همین نفسی که به زور بالا میاد ، دیگه بهونه ایی نداشت واسه بالا اومدن ....